زبانحال پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم با حضرت زهرا (س)
بـیـا ای مـادر و ای دخـتـر مـن دم آخـر تو بـنـشـیـن در بر مـن مکن زاری که من طاقت ندارم ببـیـنم اشک چـشمت کـوثـر من بـیـا تـا سیـر رویـت را بـبـیـنـم مکـن گـریـه کـنـار بـسـتـر مـن بـیـا نـزدیـک تا رازی بـگـویـم به تو ای محـرم غـم پـرور من بـزودی میروم سـوی خـدیجـه بـسـوی اولـیـن هـمـسنـگـر مـن مخور غصه که چون دیری نپاید که ملحق میشوی بر محضر من عـدو طـرح خـیانت در سقـیـفه بـریـزد وقـت دفـن پـیـکــر مـن شود محـراب من جـای منـافـق نـشـیـنـد کـافـری بر منـبـر مـن فـدک را با کـتک از تو بگـیرد عـدوی بـی حـیـای کــافــر مـن کنار بیت وحی و عصمت و دین کـشـد آتـش زبـانـه دخـتــر مـن بجای من در آن هـنگـام زهـرا حمایت کن ز عشق و دلبـر من بخور سیـلی ولی یا فاطمه جان مکش دست از ولای حیدر من |